- Jun 6, 2020
- 11,517
- 4,383
تعریف تاکتیک
تاکتیک علم اداره ی نیروها در صحنه است.
و سومین سطح از سطوح چهارگانه مدیریتی محسوب می گردد.
تمدن غرب در ادبیات سیاسی خود، مدیریت را در چهار سطح لایه بندی می کند:
- سطح استراتژیکی Strategical Level
- سطح عملیاتی Operational Level
- سطح تاکتیکی Tactical Level
- سطح تکنیکی Technical Level
تعیین تاکتیک
علاوه بر برنامه، در یک عملیات استراتژیک نیازمند تاکتیکهای روزآمد میباشیم. گرچه تاکتیک عمدتاً بهعنوان یک اصطلاح نظامی به کار رفته، اما درواقع در این نوع از عملیات مکمل ضروری برنامه قلمداد میشود. برخی تاکتیک را روشگذار از هریک از مرحلهها و یا موانع تعریف کردهاند؛ چنانکه در جنگ، گرفتن تپة معینی اهمیت تاکتیکی دارد و یا در سیاست، به جلبکردن نظر یک طیف خاص و یا بهکاربستن شگردهای خاص برای مواجهه با رقیب تاکتیک گفته میشود. در عین حال، تاکتیک را باید اجمالاً به شگردها و روشهای خاص برای پیشبرد برنامه استراتژیک با مقتضیات زمان و محیط تعریف کرد که عمدتاً پس از تدوین برنامه مورد توجه استراتژیستها قرار میگیرد. برای نمونه، تاکتیکهایی که میتواند در برنامه جامع و استراتژیک تولید علم و نظریهپردازی مورد توجه ما قرار گیرد، قابل ذکر میباشد.
تاکتیک
براي اينكه بتوان از منابع مؤسسه به مؤثرترين شكل استفاده نمود ، به تصميم گيري هاي كوتاه مدت مطابق با وضعيت كه تغيير مي كند . نيازمنديم كه تاكتيك ناميده مي شود . اين تصميمات ، استراتژي هاي وظيفه اي و يا استراتژيها زيرين نيز ناميده مي شوند .
تفاوت استراتژی و تاکتیک
تفاوت استراتژي و تاكتيك در اين است كه استراتژي ، تصميمات كلي اختصاص دادن منابع مؤسسه براي تحقق هدفهاي مؤسسه است ، در حاليكه تاكتيك در رابطه با به حركت درآوردن اين منابع ، يعني به اجرا گذاشتن آنهاست . به اين ترتيب تصميم هاي تاكتيكي ، جزئيات تصميمهاي استراتژيك را در برمي گيرد ، بعبارت ديگر تاكتيكها تصميماتي در جهت: الف) استفاده مؤثر از منابع موجود و ب) جزئيات اجراي استراتژيهاست ، بويژه درخصوص استفاده مؤثر از منابع ، تصميمات تاكتيكي هفته اي ، ماهانه ، سالانه ، بنا به وضعيتهايي كه پي در پي تغيير مي يابد از نظر گذرانده شده و دوباره برنامه ريزي مي شود ، اما تاكتيكهاي معطوف به به كار بستن (به اجرا گذاشتن) استراتژيهاي كلي هم كه به جزئيات رو مي كند اگر ضرورت ايجاب كند تخصيص منابع جديد را تنظيم مي كند ، براي مثال در مراكز شهرهاي مهم ، اگر مديران يك شركت بخواهند در باره افتتاح ده شاخه جديد فعاليتي تصميم اتخاذ كنند ، تصميمات مربوط به موضوعاتي مانند اينكه در كدام شهرها ، در كدام شاخه فعاليت ، چه زمان ، مكانهاي استقرار در شهرها و بهترين روزهاي افتتاح هركدام يك تاكتيك به شمار مي آيد ، در نهايت مي توان گفت تاكتيكها از انديشه و اجراهاي خيلي ويژه و كوتاه مدت تر شكل ميگيرد كه از جمله آنها مي توان به تصميماتي اشاره كرد كه نه تمامي سازمان ، بلكه دربرگيرنده قسمتهاي آن است كه بيشتر مبتني برطرحهاي متكي برتجزيه و تحليل هاي درون سازماني و يك واسطه كمكي در تحقق پذيري استراتژي است .
تاکتیک علم اداره ی نیروها در صحنه است.
و سومین سطح از سطوح چهارگانه مدیریتی محسوب می گردد.
تمدن غرب در ادبیات سیاسی خود، مدیریت را در چهار سطح لایه بندی می کند:
- سطح استراتژیکی Strategical Level
- سطح عملیاتی Operational Level
- سطح تاکتیکی Tactical Level
- سطح تکنیکی Technical Level
تعیین تاکتیک
علاوه بر برنامه، در یک عملیات استراتژیک نیازمند تاکتیکهای روزآمد میباشیم. گرچه تاکتیک عمدتاً بهعنوان یک اصطلاح نظامی به کار رفته، اما درواقع در این نوع از عملیات مکمل ضروری برنامه قلمداد میشود. برخی تاکتیک را روشگذار از هریک از مرحلهها و یا موانع تعریف کردهاند؛ چنانکه در جنگ، گرفتن تپة معینی اهمیت تاکتیکی دارد و یا در سیاست، به جلبکردن نظر یک طیف خاص و یا بهکاربستن شگردهای خاص برای مواجهه با رقیب تاکتیک گفته میشود. در عین حال، تاکتیک را باید اجمالاً به شگردها و روشهای خاص برای پیشبرد برنامه استراتژیک با مقتضیات زمان و محیط تعریف کرد که عمدتاً پس از تدوین برنامه مورد توجه استراتژیستها قرار میگیرد. برای نمونه، تاکتیکهایی که میتواند در برنامه جامع و استراتژیک تولید علم و نظریهپردازی مورد توجه ما قرار گیرد، قابل ذکر میباشد.
تاکتیک
براي اينكه بتوان از منابع مؤسسه به مؤثرترين شكل استفاده نمود ، به تصميم گيري هاي كوتاه مدت مطابق با وضعيت كه تغيير مي كند . نيازمنديم كه تاكتيك ناميده مي شود . اين تصميمات ، استراتژي هاي وظيفه اي و يا استراتژيها زيرين نيز ناميده مي شوند .
تفاوت استراتژی و تاکتیک
تفاوت استراتژي و تاكتيك در اين است كه استراتژي ، تصميمات كلي اختصاص دادن منابع مؤسسه براي تحقق هدفهاي مؤسسه است ، در حاليكه تاكتيك در رابطه با به حركت درآوردن اين منابع ، يعني به اجرا گذاشتن آنهاست . به اين ترتيب تصميم هاي تاكتيكي ، جزئيات تصميمهاي استراتژيك را در برمي گيرد ، بعبارت ديگر تاكتيكها تصميماتي در جهت: الف) استفاده مؤثر از منابع موجود و ب) جزئيات اجراي استراتژيهاست ، بويژه درخصوص استفاده مؤثر از منابع ، تصميمات تاكتيكي هفته اي ، ماهانه ، سالانه ، بنا به وضعيتهايي كه پي در پي تغيير مي يابد از نظر گذرانده شده و دوباره برنامه ريزي مي شود ، اما تاكتيكهاي معطوف به به كار بستن (به اجرا گذاشتن) استراتژيهاي كلي هم كه به جزئيات رو مي كند اگر ضرورت ايجاب كند تخصيص منابع جديد را تنظيم مي كند ، براي مثال در مراكز شهرهاي مهم ، اگر مديران يك شركت بخواهند در باره افتتاح ده شاخه جديد فعاليتي تصميم اتخاذ كنند ، تصميمات مربوط به موضوعاتي مانند اينكه در كدام شهرها ، در كدام شاخه فعاليت ، چه زمان ، مكانهاي استقرار در شهرها و بهترين روزهاي افتتاح هركدام يك تاكتيك به شمار مي آيد ، در نهايت مي توان گفت تاكتيكها از انديشه و اجراهاي خيلي ويژه و كوتاه مدت تر شكل ميگيرد كه از جمله آنها مي توان به تصميماتي اشاره كرد كه نه تمامي سازمان ، بلكه دربرگيرنده قسمتهاي آن است كه بيشتر مبتني برطرحهاي متكي برتجزيه و تحليل هاي درون سازماني و يك واسطه كمكي در تحقق پذيري استراتژي است .