اطلاعات موضوع

درباره موضوع در تاریخ, در دسته داستان ایجاد شده و آغاز کننده آن Saeed73می باشد و موضوع آن: طنز است. این موضوع تا کنون 62 بازدید کننده و, 0 پاسخ داشته و 2 بار پسندیده شده...
نام دسته داستان
نام موضوع طنز
آغاز کننده موضوع Saeed73
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
62
پسندها
2
آخرین ارسال توسط Saeed73

Saeed73

کاربر فعال
نویسنده افتخاری انجمن
عضو افتخاری گروه برنامه نویسی
Jun 16, 2021
147
326
تاکنون پيش آمده که به فردى هم سن و سال خود نگاه کرده باشيد و پيش خود گفته باشيد: نه، من مطمئناً اين قدر پير و شکسته نشده‌ام؟ اگر جوابتان مثبت است از داستان زير خوشتان خواهد آمد: من يک روز در اتاق انتظار يک دندانپزشک نشسته بودم. بار اولى بود که پيش او مى‌رفتم.به مدارکش که در اتاق انتظار قاب کرده بود و به ديوار زده بود، نگاه کردم و اسم کاملش را ديدم. ناگهان به يادم آمد که ٣٠ سال پيش، در دوران دبيرستان، پسر بلندقد، مو مشکى و مهربانى به همين اسم در کلاس ما بود. وقتى که نوبتم شد و وارد اتاق او شدم به سرعت متوجه شدم که اشتباه کرده‌ام. اين آدم خميده، مو خاکسترى و با صورت پر چين و چروک نمى‌توانست همکلاسى من باشد. بعد از اين که کارش بر روى دندان هايم تمام شد و آماده ترک مطب بودم از او پرسيدم که آيا به مدرسه البرز مى ‌رفته است؟ او گفت: بله، بله. من البرزى هستم. پرسيدم: چه سالى فارغ‌ التحصيل شديد؟ گفت: ١٣٥٩. چرا اين سوال را مى‌پرسيد؟ گفتم: براى اين که شما در همان کلاسى بوديد که من بودم. او چشمانش را تنگ کرد و کمى به من خيره شد و بعد گفت: شما چى درس مى‌داديد؟
 

عقب
بالا