کینه

  1. S

    شعر و ادبیات تو عمر خواه

    اگر روم ز پی‌اش فتنه‌ها برانگیزد ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد و گر به رهگذری یک دم از وفاداری چو گرد در پی‌اش افتم چو باد بگریزد و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس ز حُقه دهنش چون شکر فروریزد من آن فریب که در نرگس تو می‌بینم بس آب روی که با خاک ره برآمیزد فراز و شیب بیابان عشق دام...
عقب
بالا