میگذاری

  1. S

    شعر و ادبیات باغ آرزوها

    پُشتِ چشمانت مـرا جا میگذاری می روی روی قلـبِ عـاشقـم، پـا میگذاری می روی بـارِ دیگر خانـه ام از عشق خـالی می شود این هـمه مِهـر و وفـا را میگذاری می روی چشم میبندی به روۍچشمهای خیسِ من چشـمِ مـن میبارد امّـا میگـذاری می روی بی بهـانـه مثلِ هـر شب یـادگـارِ عشق را پُشـتِ بـاغِ آرزوهـا ...
عقب
بالا