داستان کوتاه فوتبال و فیلمبردار و تماشاگر

اطلاعات موضوع

درباره موضوع در تاریخ, در دسته داستان ایجاد شده و آغاز کننده آن Saeed miralayeeمی باشد و موضوع آن: فوتبال و فیلمبردار و تماشاگر است. این موضوع تا کنون 123 بازدید کننده و, 0 پاسخ داشته و 2 بار پسندیده شده...
نام دسته داستان
نام موضوع فوتبال و فیلمبردار و تماشاگر
آغاز کننده موضوع Saeed miralayee
تاریخ شروع
پاسخ‌ها
0
بازدیدها
123
پسندها
2
آخرین ارسال توسط Saeed miralayee

Saeed miralayee

کاربر(جدید)
Aug 11, 2020
9
14
واسه بازی پرسپولیس و فولاد رفته بودم استادیوم ، اخرای بازی بود که یکی از دوربینهای صدا سیما زوم کرده بود روی من بیچاره و داشت زنده ، تصویرم رو پخش میکرد!!
من از خدا بیخبر هم انگشتم رو تا ته کرده بودم تو دماغم و 360 درجه میچرخوندم ... بعد انگشتم رو در اوردم و مالیدم به لباس نفر کناریم!!
بعد از چند لحظه مهرناز باهام تماس گرفت و با گریه بهم گفت :
خاک تو سرت ، بی فرهنگ.! فقط میخواستی ابروی من رو جلو دوستام ببری... دیگه یه لحظه هم نمیخوام ببینمت!! تا اومدم بگم چی شده زرتی قطع کرد!!
هنوز گوشیم رو تو جیبم نزاشته بودم که بابام تماس گرفت و گفت:
حالا به جا دانشگاه میپیچونی میری فوتبال ببینی اره !!! امشب اومدی خونه اون دماغت رو صاف میکنم ، پسره ی بی شخصیت!!
اونم زارت قطع کرد!!
دوباره گوشیم صداش در اومد. اینبار جاسم بود... دوستم.. گفت:
اقا چه صحنه ای بود... کلی خندیدیم با بچه ها... یادت باشه اومدی یه دکتر زیبایی بهت معرفی کنم ، اون دماغت رو عمل کنی!!
زارت قطع کرد!!
هنوز تو شوک حرفای این سه نفر بودم که دیدم ، نفر کناریم داره با عصبانیت نگام میکنه و یهو یه کشیده ی محکم خابوند تو گوشم و گفت:
تا تو باشی دفعه ی بعد اشغالای دماغت رو با لباس این و اون پاک نکنی!!
.
.
.
یعنی اگه من دستم به اون فیلم بردار برسه...
 

عقب
بالا